کتاب مغازه خودکشی، اثر ژان تولی را میتوان یکی از تکاندهندهترین آثار فانتزی در موضوع کمدی سیاه حساب کرد. کتابی که در هر ورق آن حضور مرگ را حس خواهید کرد. البته پابهپای ناامیدی، غم، افسردگی و رنج، امید و شادی هم در کتاب احساس میشود. در کتاب مغازه خودکشی پسری کوچک در تلاش است امید و نشاط را در دل همه اهالی شهر بنشاند. ژان تولی این کتاب عجیب را در سال 2007 نوشت و تا به امروز به بیش از 20 زبان ترجمه شده است. اگر میخواهید با این داستان عجیب و غیرمعمول این کتاب آشنا شوید، با kaghaz rangi همراه شوید.
ژان تولی علاوهبر کار نویسندگی، فیلمنامهنویس و کاریکاتوریست ماهری هم است، شاید همین حضور در زمینههای طنز تلخ او را به سوی نوشتن چنین کتابی سوق داد. او به این معروف است که با هدفی خاص خواننده کتابش را آزار میدهد. کتاب مغازه خودکشی و آدمخواران از کتابهای معروف اوست.
اغلب کتابهای ژان تولی چندان طولانی نبوده و از قلم روانی هم برخوردار هستند؛ اما این باعث نمیشود مخاطب از کنار آثار او حتی اگر طنز هم باشد، به سادگی بگذرد. اگر کتابهای این نویسنده خوشفکر را مطالعه کرده باشید، متوجه میشوید ژان تولی بر تکتک کلماتی که نوشته فکر کرده و هیچ کدام را باری به هر جهت نگفته است.
در دنیای هنر و ادبیات با ژانرهای مختلفی به خودکشی و مرگ پرداخته شده است، اما طنز را میتوان یکی از تاثیرگذارترین ژانرها دانست. کاری که ژان تولی در این کتاب انجام میدهد، ایجاد یک ترس عجیبوغریب در ناخودآگاه است. به طوری که مخاطب با خود میگوید اگر در آیندهای نزدیک همچین بلایی سر بشر بیاید چه؟
داستان کتاب در دوره آخرالزمان اتفاق میافتد. هنگامی که هوا در آلودهترین وضعیت قرار گرفته، منابع طبیعی نابود شده و دیگر هیچ گلی جانی برای روییدن ندارد. گوش همه با خبرهای بد پر شده، خندیدن و زنده ماندن از عجیبترین اتفاقاتی هستند که ممکن است اتفاق بیفتد و خودکشی عادیترین کار برای مردمی است که زندگی تلخی دارند.
در چنین شرایطی خانواده تواچ صاحب یک مغازه خودکشی هستند که روزانه افراد زیادی به آن مراجعه کرده و روش پایان دادن به زندگی خود را انتخاب میکنند.
هر نوع سم و ابزار خودکشی در این مغازه پیدا شده و مطابق هر سلیقهای ابزار و راه متفاوتی برای مرگ وجود دارد و مالکان مغازه هر روز ایدههای جدیدتری برای خودکشی طراحی میکنند. شعار این مغازه این است «آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.»
همه چیز طبق میل خانواده تواچ پیش میرود و غیر از اینکه خود آنها به دلیل چرخاندن مغازه نمیتوانند خودکشی کنند، مشکل دیگری وجود ندارد. آنها حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی هم میدهند و از اینکار جز خواننده کتاب کسی تعجب نمیکند.
خانواده تواچ با دو فرزند خود به اسمهای مرلین و ونسان مغازه را اداره میکنند و کارشان هر روز پر رونقتر از قبل است. اما این روند فقط تا زمان تولد فرزند سوم ادامه دارد. با تولد آلن به تدریج سیاهی و غمها در دنیای خانواده تواچ رنگ میبازد. آلن برخلاف سنت خانواده و شرایط جامعه سعی میکند لابهلای غم و اندوه فراوان، دلیلی برای خنده، شادی و امید به آینده پیدا کند.
همین تفاوتهای آلن سبب میشود کمکم تغییری در خانواده، مشتریها و حتی شهرشان به وجود بیاید. داستان با همه اتفاقات عجیب خود جلو میرود تا اتفاقی مهیب در پایان داستان خواننده را شوکه میکند. این کتاب برای افرادی که به تازگی میخواهند مطالعه را شروع کنند، به دلیل حجم کم و داستان پرجاذبه بسیار مناسب است.
مخاطب کتاب مغازه خودکشی زمانی شگفتزده خواهد شد که به راز اسمهای کوچک خانواده تواچ پی میبرد. همه اسامی از شخصیتهای واقعی برداشته شده که خودکشی کردهاند و این نبوغ ژان تولی را میرساند. مرلین منرو، ونسان ونگوگ، یوکیو میشیما و آلن تورنگ همگی از شخصیتهای مهمی هستند که از زندگی دست کشیدهاند. روشهای خودکشی آنها در مغازه تواچ به عنوان یک ایده نو به فروش میرسد.
نویسنده در سراسر رمان سعی کرده امیدواری و انگیزهای برای ادامه زندگی را به مخاطب القا کند. ژان تولی در این کتاب سعی میکند نشان دهد زندگی علیرغم وجود همه مشکلات، تاریکیها، ناامیدیها و… هنوز هم زیباییهای خود را دارد و حتی رویش ساده یک گل میتواند نشانهای برای امیدواری به آینده روشن باشد.
اما با اتفاقات پایان کتاب ممکن است هر آنچه سعی داشتهاید برای خودتان بسازید با ضربهای مهلک نابود شود. ضربهای غیرقابل پیشبینی که سوالهای مختلفی در ذهنتان ایجاد خواهد کرد.
زندگی همینه که هست، اگه سخت بگیری اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم. با همه کمبودهایی که این دنیا داره، زیباییهای خودشم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمیشه باهاش جنگید. بهتر اینه که نیمه پر لیوان رو ببینیم.
اگر شما هم کتاب مغازه خودکشی را خواندهاید، نظرتان درباره این کتاب را با ما به اشتراک بگذارید.